چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۸
یادداشت رسیده | پایتخت ۶، رسانه ملی و فقدان نگاه راهبردی

حوزه/ صداوسیمای ما دچار روزمرگی شده و از فقدان یک نگرش استراتژیک که هم طرح در مسئله، عمیق و جسورانه و با ملاک اولویت و اهمیت عمل کند (پایتخت ۵، گاندو و...) و هم روش حل مساله را در پیچیدگی ها و بحران های شهرنشینی و ... به درستی آموزش بدهد، رنج می برد.

خبرگزاری حوزه | وقتی هنرمان راهبردی نیست، بایستی پای پایتخت نشسته و روزمرگی ناشی از سیاست های ضعیف و خسته رسانه ای مان را تماشا کنیم.

هنر راهبردی و استراتژیک، به بقای تمدنی یک کشور کمک می رساند و مسائل کلان و نیازهای بلندمدت جامعه را در یک یا چندفصل، تبیین و تحلیل می نماید که عوام و خواص جامعه در موقعیت فهم اولویت های یک نظام قرار بگیرند و بیگانه از فرصت ها و تهدیدهای جامعه نبوده و درک همسویی از رخدادهای خرد و کلان آن داشته باشند.

برفرض مثال، سینمای هالیوود وقتی پای تولید برخی سکانس های سریال یا سینمایی اش، رییس جمهور کشورش را دعوت می کند یا ایده فیلمنامه اش را از وزارت دفاع یا اطلاعات کشورش می گیرد، کاملا نشان می دهد که رسانه باید در خدمت اقتدار و حل مسائل اصلی یک کشور قرار بگیرد.

بله قرار نیست که تیغ اصلاح گر و نقاد رسانه را کُند نمود و چون هالیوود به تسخیر سیاستمداران و نظامیان درآمد، اما روا نیست که از آن ور بام افتاد و هرروز بدتر از دیروز و فقط بدلیل خط تعلیقی که طی چندسال اشغال تریبون صداوسیما در شلوغ ترین ساعات حضور مخاطبش، ایجاد شده، محتوای ضعیف و غیرآموزشی و صرفا سرگرم کننده! (درخوشبینانه ترین حالت) را روی آنتن ببریم و فرصت ویژه تعطیلات برای ذهنیت سازی تمدنی و پاسخ به بسیاری از شبهات و مسائل اجتماعی سیاسی در قالب فیلم را از دست بدهیم.

سریالی که با خرده روایت های عجیب و ضعیفش، اسیرشدن یک قشر روستایی در چنگال فرهنگ شهرنشینی را به بدترین و افراطی ترین وجه ممکن به تصویر می کشد بطوری که تمام قهرمانان فصل های گذشته اش تبدیل به انسان های معمولی و تازه به دوران رسیده می شود.

یا یک سیاستمدار متعهد ولی نه چندان مردمی و محبوبش را بقدری ضعیف به تصویر می کشد که توان اداره راننده چموش خود را ندارد.

اگر ایده ناظر فیلم، خانواده محور بوده و بر ارزش های خانوادگی تاکید می کند، با تصویر یک پدر ضعیف و دروغگو با بنیه مذهبی عوامانه و مادری عاقل ولی جوزده و درگیرحاشیه در فیلم، نقض غرض شده و حتی حساسیت های ویژه آنها درباره زیست رسانه ای فرزندانشان نیز به ثمر نمی نشیند.

گره گشایی و حماسه آفرینی و لحظه های ویژه و الگو در فیلم دیده نمی شود و صحنه های ماندگار و دیالوگ های گفتمان سازش، بقدری ضعیف و مبتذل است که آورده ی فرهنگی و ادبی برای مخاطب نوجوان و جوان بدنبال ندارد.

الغرض اینکه صداوسیمای ما دچار روزمرگی شده و از فقدان یک نگرش استراتژیک که هم طرح در مسئله، عمیق و جسورانه و با ملاک اولویت و اهمیت عمل کند (پایتخت ۵، گاندو و...) و هم روش حل مساله را در پیچیدگی ها و بحران های شهرنشینی و ... به درستی آموزش بدهد، رنج می برد.

امنیت ملی، پیشرفت ایرانی اسلامی، سبک زتدگی اسلامی، اقتصادبیمار، رسانه و سیاست و حتی نگاه آینده پژوهانه به جهان و آخرالزمان می توانند سوژه های دارای اولویت و بِکری برای فیلمسازان ما باشند که مخاطب ۸۰ میلیونی سریال های محبوب، در ساحت سوادرسانه ای و حرکت تمدنی، رشد محسوسی در نگرش و منش و ادبیاتشان رقم بخورد.

علیرضا محمدلو

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha